اسماعيل پائيز آمد و خزان رفت مهتاب ماند و باران
و باران مي تواند … داغ دل پدر و مادر و برداران اسماعيل را التيام دهد. دست تقدير چه وظيفه سنگيني را بر دوش باران سه و نيم ساله گذاشته است. باراني كه آرامش را در زميني جسنجو مي كرد كه پدر و مادرش جست و خيز و طراوت اورا نظاره كند بر خاك پدر خواهد باريد. همه راضي مسي شوند به رضاي خدا اما براستي باران را چه كنيم؟
باران را بايد در درياي محبت و صميميت دعوت نمود كه احساس تنهايي نكند.
اسماعيل پائيز به دنيا آمد و در خزان در ميان بهت و ناباوري آناني كه دوستش داشتند رخ در خاك كشيد و ترنم باران گونه هايش را نوازش خواهد داد. نمي دانيم با چه زباني ضايعه درگذشت يكي از همكاران كانون و عضو جامعه هموفيلي ايران را كه آذر ماه امسال 30 ساله مي شد به پدر و مادر ، همسرش مهتاب ، دخترش باران و برادران عزيزش، همكاران و همه كساني كه دوستش داشتند تسليت بگوييم. شادروان اسماعيل اجلالي ولستان ، دستيار دندانپزشك مركز درمان جامع هموفيلي ايران به دليل خونريزي مغزي از ميان ما رفت. يادش گرامي و روانش شاد باد.
1 دیدگاه
جلینی
روحش شادویادش گرامی باد